نمیدونم الان چرا هستم
چون از فردا قراره که شروع به نوشتن خاطراتم کنم.
ولی دوس داشتم الان باشم
پس واستید یه ذره از خاطرات روز اول اشنایی رو براتون بگم
من تو یه سایت عضو بودم,هر روز میرفتم و اونجا پست میذاشتم
علاقه ی زیادی هم به پستای مذهبی دارم به همین خاطر تو اون سایت هم مخالف خیلی داشتم و هم موافق
حدود دو ماهی بود که اونجا عضو بودم.روزهای خیلی خوبی داشتم اونجا
بعضی روزا همش خنده و شوخی.بعضی وقتا هم انتقاد به خاطر پستام.ولی در هر صورت من از بودن تو اونجا لذت میبردم
تا اینکه یه روز ......................
خوب بقیه اش بمونه واسه فردا
نظرات شما عزیزان: