سلام
من مهرگانم
یعنی مهرگان صدام میکنن ولی اسمم تو شناسنامه زینب هستش.از اسم زینب فوق العاده خوشم میاد.چون معنای زیبایی داره
27سالمه.خیلی شوخم ولی در عین حال جدی.زیادی حساسم که دارم روش کار میکنم که بهتر بشم
حدود سه سال پیش یعنی سال 88 یه نامزدی ناموفق رو تجربه کردم
البته اشتباه از خودم بود.چون فکر میکردم عشق بعد ازدواج حتما به وجود میاد
ولی توی دوره ی نامزدی نه تنها عشقی به وجود نیومد بلکه تبدیل به تنفر شد
البته به خاطر رفتار نامزد سابقم هم بودا.این یه پیش زمینه ای از من بود
انشالله از فردا میگم و براتون تعریف میکنم که چطور مسیر زندگیم عوض شد و شدم یه عاشق.عاشقی که هنوزم که هنوزه خودم باور نمیکنم
ولی حقیقته و واقعیت داره
نظرات شما عزیزان: